برای بررسی دلیلهای سکوت زنان در برابر خشونت، با ۳۶ زن ۱۲ ولایت افغانستان که خشونت را تجربه کرده اند، گفتوگو شده است. ۲۸ نفر از این زنان دلیل سکوت شان را ترس عنوان کرده و هشت نفر دیگر نداشتن پشتیبان را ذکر کرده اند.
فروپاشی ثبات خانواده، آسیبدیدن فرزندان، افزایش دشمنیهای خانوادگی، طردشدن توسط خانواده یا جامعه و جدایی از همسر (طلاق)، از جمله هراسهایی است که در دل ۲۸ زن گفتوگوشده وجود دارد و سبب شده تا در برابر خشونتها سکوت کنند.
تهمینه ۲۸ساله از تخار که پس از تحمل خشونتهای جسمی و روانی به دلیل نگرانی از آیندهی فرزندان و تلاش برای حفظ ثبات خانواده، سکوت را بر خواستن حق و حل مشکلات ترجیح داده است، میگوید: «گاهی به خاطر بیعدالتی شان معترض شده ام؛ اما صدایم شنیده نشد، بعداً سکوت کردم؛ به خاطر فرزندانم نخواستم که بیمادر بزرگ شوند.»
همین گونه، اسمای ۲۰ساله از بادغیس، به دلیل ترس از بدترشدن وضعیت خانوادگیاش در برابر خشونتها و فشارهای خانوادگی خاموش مانده و مجبور به ترک آموزش پس از کلاس چهارم شده است. «من سکوت میکنم؛ به این دلیل که بیشتر ضرب و شتم نشوم؛ میترسم وضعیت بدتر شود. دلیل خشونت فکر میکنم بیشتر بیسوادی من و اعضای خانوادهی من باشد؛ چون اگر من از حق خود آگاه میبودم و برادرم از حق من آگاهی میداشت، این قدر خشونت با من نمیشد.»
تنها ترس از فروپاشی نظام خانواده و افزایش خشونتها و افزایش نابرابری جنسیتی دلیل سکوت زنان نیست؛ بلکه هشت نفر از آنان به دلیل نبود حمایتهای حقوقی و خانوادگی مجبور به سکوت در برابر خشونتها شده اند.
نسیمه ۵۰ساله، ساکن جوزجان، مادر یک فرزند دختر است که سالها با خشونتهای خانوادگی، فشارهای کاری و جایگاهی ناپایدار در خانواده، در وضعیت جسمی و روانی مناسبی قرار ندارد. او میگوید که ترس از بیحمایتی و نبود پشتیبان، دلیل اصلی سکوتش در برابر این خشونتها بوده است. «من از گذشته تا حال شاهد خشونتهای زیادی بودهام؛ از بیمهری، توهین و تحقیر گرفته تا بیصلاحیتبودن در تصمیم گیری در خانه. فشار کار خانه برای من زیاد است؛ میترسم اگر صدا بلند کنم، از همین زندگی هم محروم شوم؛ چون پدر ندارم، مادر ندارم، پسر ندارم، مجبور هستم تحمل کنم.»
سکینهی ۲۲ساله از فاریاب، نیز روایت مشابهی دارد. «میگویند که شما دختر هستید یا چیزی بلد نیستید، یا یک قیدوشرط میگذارند و فشار میآورند برای انجام کارهای خانه. در مقابل خشونت سکوت میکنیم که خانواده است؛ اما اگر در مقابل خشونت خانواده ایستادگی بکنیم، کسی را نداریم که ما را حمایت کند از طرف دولت یا مردم.»
از سویی هم، شماری از فعالان حقوق زن، باور دارندکه نبود حمایتهای مؤثر و نبود فرصتهای واقعی برای دادخواهی، از عوامل ادامهی سکوت زنان در مقابل خشونتهای خانوادگی و اجتماعی است. به گفتهی آنان، نبود حمایتها سبب شده زنان بسیاری به دلیل ترس، فشارهای اجتماعی و نبود راههای قانونی مناسب، نتوانند حق و حقوق خود را مطالبه کنند.
هما رجبی، فعال حقوق زنان میگوید: «زن افغان نه تنها امروز با یک نوع خشونت، بلکه با یک نوع ساختار خشونتزده، از خانواده گرفته تا جامعه و دولت درگیر است. نبود حمایتهای حقوقی و قانونی که از حقوق زنان دفاع کند، وکیلهای زن که در نبود آنها سختترین مشکلات را تحمل میکنیم، از دلایلی است که زنان سکوت اختیار کرده اند.»
تعدادی از روانشناسان، نیز از تأثیرهای عمیق و بلندمدت سکوت زنان در برابر خشونت خبر میدهند و معتقدند که سکوت سبب عقدهها و آسیبهای روانی جدی در افراد میشود.
حسینه محمدی، روانشناس میگوید: «دلیل عمیق سکوت خانوادهها در مقابل مشکلات زندگی و فشارهای زندگی یا خشونت، ریشه در نظام خانواده دارد که در کوتاهمدت دچار اضطراب، خستگی روانی و بیانگیزگی میشود، از زندگی لذت نمیبرند و احساس تنهایی میکنند. در بلندمدت سبب افسردگی، اختلال اضطراری مثل وسواس، سبب کاهش عزت نفس و حتی منجر به تمایل خودکشی میشوند.»
از سوی دیگر، تعدادی از جامعهشناسان، تأکید دارند که فرهنگ مردسالارانهی حاکم بر جامعه، یکی از عاملهای اصلی ایجاد سکوت ناخواسته در زنان است. به گفتهی این کارشناسان، فشارهای فرهنگی و اجتماعی، زنان را به سکوت و پذیرش خشونت و تبعیض وادار میکند.
شریفالله نیکویی، جامعهشناس، سکوت زنان را در برابر خشونتها، هنجاری نگرانکننده میداند که ریشه در بستر فرهنگی جامعه دارد. «سکوت در برابر وقایع خشن عمدی در زندگی فرد، ریشه در ساختار اجتماعی ندارد، بلکه برخواسته از بستر فرهنگی یک جامعه است. توصیف سکوت زنان به عنوان یک هنجار اجتماعی، توصیف دقیقی است. پیامد مهم سکوت در برابر رفتار خشونتآمیز، بازتولید یا همان تداوم خشونت در میان خانوادهها است.»
با این حال، سیفالاسلام خیبر سخنگوی وزارت امربهمعروف و نهیازمنکر حکومت سرپرست، میگوید این وزارت در زمینهی پشتیبانی از زنانی که مورد خشونت قرار گرفته اند، اقدامات مشخصی از جمله همکاری در بررسیهای قضایی و ارائهی برخی کمکهای اقتصادی دارند. «وزارت امربهمعروف و نهیازمنکر در راستای مبارزه با خشونت علیه زنان به صورت جدی فعالیت میکند. این وزارت تلاش دارد تا از هر گونه ظلم و خشونت جلوگیری کند و در مواردی که زنان با خشونت مواجه شده اند، قضایا را به صورت فوری بررسی کرده و همکاریهای لازم را انجام میدهد.»
این در حالی است که بر اساس گزارش بخش زنان سازمان ملل متحد که در ژوئیه ۲۰۲۵ منتشر شده است، افغانستان دومین شکاف جنسیتی بزرگ جهان را دارد و ۷۶ درصد تفاوت میان نتایج زنان و مردان در حوزههایی مانند بهداشت، آموزش، مسائل مالی و مشارکت در تصمیمگیری وجود دارد. بر اساس این گزارش، از هر ۱۰ زن جوان در افغانستان، هشت زن از دسترسی به آموزش، اشتغال و مهارتآموزی محروم هستند؛ آماری که چهار برابر بیشتر از محرومیت مردان در این زمینهها است.
منبع: سلام وطندار
لینک:
https://swn.af/violence-stricken-women-in-afghanistan-bitter-silence-due-to-fear-of-family-breakdown-and-lack-of-support/
نظر شما